بهار دل های خزان

قرآن، کتابی است که هرگز کهنه نخواهد شد و هر اندازه از زمان نزولش بگذرد بیش تر به اسرار و شگفتی های آن پی می برند . این معجزه رسول اکرم (ص) و کلام حق تنها اثری است که می تواند آدمیان را به سوی راه های استواری که خوش بختی واقعی آنان در آن نهفته است، هدایت نماید; این سرچشمه پرخیر و برکت معنوی، اهل تقوا و ایمان را در مقصد و هدفی که دارند پایدار می نماید و قلوب مؤمنین را تالیف می دهد و ریسمان محکم و متینی است که تمسک به آن با روشنایی و سعادت ابدی قرین خواهد بود . قرآن، بهار آفرین دل های خزان است و امراض قلبی و ناگواری های فکری را شفا می دهد، تیرگی ها را می زداید .

حضرت امام خمینی، مدام و به طور مؤکد بر استفاده از این سفره عظیم و گسترده الهی توصیه می نمودند و برخلاف این نظر که می گوید این کلام را مردم عادی نمی فهمند و تنها برای خواص قابل استفاده است، معتقد بودند که تمامی آحاد مردم باید قرآن بخوانند و در معانی آن دقت و تدبر کنند، زیرا این کتاب برای همه نازل شده است اما هر کس در حد درک و اندازه فهم خود از آن بهره می گیرد، ایشان در بیانی فرموده اند:

«قرآن یک سفره ای است که انداخته شده است برای همه طبقات ; یعنی یک زبانی دارد که هم زبان عامه است و هم زبان فلاسفه و هم زبان عرفانی اصطلاحی است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع است . . .» (۱)

ایشان در تفسیر سوره حمد نیز این معنا را یادآور شده اند: «. . . قرآن یک سفره ای است که خدا پهن کرده برای همه بشر، یک سفره پهنی است که هر کس به اندازه اشتهایش از آن می تواند استفاده کند اگر مریض نباشد که بی اشتها شود . . .» (۲)

به باور امام خمینی قرآن مظهر رحمت الهی است که تمامی کمالات در آن درج شده و نازله ای غیبی است که در جامه الفاظ و عبارات درآمده تا بشر را با حقایق ملکوتی انس دهد و همان گونه که قرآن خود را معرفی کرده، نور و هادی است و فهم کامل مضامین آن از دسترس همگان خارج و فوق طاقت بشر می باشد و با این همه اوصاف در مرتبه نازله خود در خور فهم همگان می باشد ولی باید متوجه این نکته بود که شرط بهره وری هرچه تمام تر و کامل تر از قرآن به پاکی درون، رفع موانع فهم و شاگردی معلمان واقعی قرآن که در راس آنها اهل بیت (ع) می باشند بستگی دارد . امام قرآن را کتاب انسان ساز می داند و می افزاید تمام معارف و احکامی که در این مصحف شریف آمده می خواهد نارسایی ها و کاستی های آدمی را ترمیم کند و او را به صورت انسان کامل درآورد . ایشان در بیانی شیوا فرموده اند: «انگیزه بعثت، نزول وحی و نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا کند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا این که بعد از این که مصفا شدند ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمد . . . این قرآن نور است . . . نور را کسانی که در حجاب هستند نمی توانند ادراک کنند . تا انسان . . . گرفتار هواهای نفسانی است . . . لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس شود . . .» (۳)

امام پس از آن که عظمت کلام الهی را از جمیع جهات مورد بررسی قرار می دهد و راه استفاده از مطالب آن را گوشزد می نماید از فراگیران و استفاده کنندگان از قرآن می خواهد برای آن که نورانیت قرآن بیشتر بر صفحه دلشان پرتو افشانی کند موانع و حجاب ها را رفع نمایند و از بین ببرند . یکی از این موارد خودبینی است که شخص متعلم به واسطه آن، خود را مستغنی می بیند و کمالات موهوم خیال بر او جلوه می کند و او را بر آنچه دارد راضی می نماید; به عنوان نمونه، اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع می کند و آنان را از فهم کتاب نورانی الهی بی نصیب می سازد . برخی آراء باطل و گرایش به مسلک های باطل که گاهی از سوء استعداد خود شخص است و اغلب از تبعیت و تقلید پیدا می شود می تواند بین ما و قرآن فاصله های زیادی ایجاد کند . همچنین نباید تفکر و تدبر در آیات شریفه را با تفسیر به رای که ممنوع است اشتباه کرد و به واسطه این رای فاسد و عقیده باطل قرآن را از جمیع فنون استفاده عاری نمود و مهجور ساخت و استفاده اخلاقی، ایمانی و عرفانی از کلام وحی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نمی باشد تا آن که تفسیر به رای باشد .

حجاب معاصی کدورات حاصل از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت قدس پروردگار عالمیان قلب را از ادراک حقایق باز می دارد، زیرا هر یک از اعمالی که ما انجام می دهیم در عالم ملکوت صورتی دارد که اگر آن افعال و کردار صالح باشد و نیت نیکو در انجام آن ها نهفته است قلب را مطهر می کند و نفس را همچون آیینه صیقلی و صاف می گرداند که لایق تجلیات غیبی و ظهور حقایق و معارف در آن شود و اگر آن اعمال پلید باشد قلب را کدر و زنگار زده می نماید و دیگر حقایق غیبی در آن قلب تیره انعکاس نمی یابد و رفته رفته تحت سلطه شیطان واقع شده و تصرف کننده عرصه روح و روان، ابلیس می گردد . در چنین حالتی قوای بشری به تسخیر آن پلید درمی آید و دیگر نه چشم آیات الهی را می بیند و نه آن که دل تفقه در دین کند و از تفکر در نیات و تذکر حق و اسماء و صفات محروم گردد و به تدریج از نظر در حقایق و شنیدن مواعظ و معارف حالت غفلت و بی بهره بودن چنان بر آنان سیطره می یابد که از حیوانات هم پست تر و گمراه تر می شوند .

پرده ضخیم دیگری که به اعتقاد امام خمینی بین ما و معارف و مواعظ قرآن افکنده می شود حب دنیاست که توسط آن قلب همت و تلاش خود را صرف آن کند و دل به واسطه این جهت از ذکر خدا غافل شود و حتی از آن اعراض کند و هرچه این اشتیاق دنیایی شدت یابد پرده و حجاب ضخامت بیشتری یابد و نور فطری خاموش شود و ابواب سعادت بر روی انسان بسته شود و شاید قفل های قلب که در آیه شریفه می باشد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» همین قفل ها و بندهای علایق دنیوی باشد و کسی که بخواهد از معارف قرآن استفاده کند باید قلب را از این رجس ها تطهیر کرده و لوث معاصی را از دل برکند که با حالت آلودگی نمی تواند محرم اسرار باشد . (۴)

پناه به پگاه

حضرت امام خمینی قرآن را محرک و بیدار کننده انسان ها و موجب پرخاش علیه ستمگران و متجاوزان می داند و خاطر نشان می سازد که حیات و مجد مسلمانان در گذشته به خاطر عمل به قرآن و درماندگی و سستی امروز آنان در جدایی از این کتاب آسمانی است و اگر تجدید حیات معنوی و سرافرازی می خواهند باید به قرآن مراجعه کنند، آن روح قدسی از این که مسلمین با قرآن فاصله گرفتند دردی جانکاه بر سینه داشت و حرکت انقلاب اسلامی را برای احیای قرآن و مقاصد عالی آن ترسیم نمود و در بیانی فرمود:

«. . . از باب این که رژیم (شاه) مانع بود از این که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند، احکام اسلام تحقق پیدا بکند، به قرآن عمل بشود از این جهت ما با رژیم مخالفت کردیم . . .» (۵) و در جای دیگر گفته اند:

«ما نهضت برای آن کردیم که اسلام و قوانین اسلام و قرآن و قوانین قرآن در کشور ما حکومت کند و هیچ قانونی در مقابل قانون اسلام و قرآن عرض وجود نکند و نخواهد کرد . . .» (۶)

امام، پیروزی امت اسلامی را بر مخالفان و معاندان به خاطر اتکای به قرآن می دانست: «. . . من توصیه می کنم به همه ملت ها که این رمزی که در ایران به آن رمز غلبه پیدا شد بر ابرقدرت ها، آن رمز را به کار ببرند: وحدت، اتکای به خدا، تقویت ایمان، اتکال به قرآن کریم . . . رمز پیروزی ما (بود)» . (۷)

در بیانی دیگر هم تصریح کرده اند: «. . . شما دیدید که جمعیت سی و پنج میلیونی که در مقابل یک میلیارد چیزی نیست و با نداشتن هیچ ابزار جنگی در دست، به واسطه قدرت ایمان و به اتکای قرآن و اسلام بر این قدرت شیطانی . . . غلبه کرد . . .» (۸) امام استقلال و پیروزی و آزادی را که نصیب ملت ایران شد در پیروی آنان از قرآن دانسته است: «. . . مادامی که در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم کرد . . . استقلال و آزادی در پیروی از قرآن کریم و رسول اکرم (ص) است . . .» (۹)

به اعتقاد امام خمینی وقتی مسلمانان به قرآن پناه آوردند بیگانگان جرئت ندارند که مفاخر اسلامی و هویت دینی پایمال شود و سردمداران اسلامی زمانی می توانند سیادت دنیا را به دست آورند که قرآن را از غربت بیرون آورند و احکام آن را به اجرا بگذارند . ایشان می فرمایند: «. . . مسؤولیت پاسداری قوانین الهی و عمل به قرآن کریم تنها راه بازیابی عظمت و عزت و شکوه پیشین اسلام و مسلمین، مسؤولیت پاسداری وحدت و برادری دینی تنها ضامن استقلال سرزمین های اسلامی و زداینده هر گونه نفوذ استعمار . . . است . . .» (۱۰) امام سعادت دو سرا را در سایه قرآن می داند و می فرماید: «. . . هان ای قطره های جدا از اقیانوس قرآن و اسلام به خود آیید و به این اقیانوس الهی متصل شوید و به این نور مطلق استناد کنید تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگی شرافتمندانه و ارزش های انسانی برسید . . .» (۱۱)

امام قرآن را سد راه اجانب معرفی می نماید و تاکید می کند بیگانگان می خواهند برای گمراهی و انحراف مسلمین و عقب نگه داشتن آنان مسلمین را از تعالیم رهایی بخش قرآن دور کنند و فرهنگ این کتاب شریف را از واقعیت های زندگی جوامع دینی جدا سازند تا بدین وسیله راه را برای تهاجم فکری و فرهنگی خود و تامین منافع پست خویش هموار نمایند سپس از این که استکبار در سرزمین های اسلامی موفق شد مسلمانان را از کتاب خدا جدا کند اظهار ناراحتی کرده و نگرانی خویش را از این وضع اسف بار و تداوم چنین روند رنج افزا اعلام می نماید، (۱۲) زیرا اگر مسلمین به این چشمه لایزال الهی اتصال پیدا می کردند به نفی سلطه می پرداختند و به غارتگری ها و تجاوزها خاتمه می دادند و فرمان قرآن را عملی می کردند که: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا; (۱۳) هرگز خداوند راهی برای کافران بر مومنین قرار نداده است » . تمسک به قرآن دیگر مجالی برای زورگویی و تهاجم باقی نمی گذارد، چرا که ارمغان این برنامه ایجاد وحدت و انسجام بین پیروان قرآن است و دیگر تفرقه و تشتت که منهزم کننده قدرت مسلمین است مفهومی ندارد . یکی از کارهایی که شیاطین بزرگ کردند این بود که نگذاشتند مسلمانان قرآن را آن طوری که هست بفهمند، زیرا استنباط درست و صحیح از حقایق قرآنی برای خودشان با خطراتی توام بود و دیگر برای ابرقدرت ها مقامی باقی نمی ماند . در وصیت نامه سیاسی – الهی امام واقعیت های جالبی را در این زمینه مشاهده می کنیم:

«. . . تا آن جا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده علم الاسماء را از شر شیاطین و طاغوت ها رها سازد . . . چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل قرآن این کتاب سرنوشت ساز نقشی جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد . ما مفتخریم و ملت عزیز سرتا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد . . .» (۱۴)

خوشه های جاوید

امام خمینی از شیفتگان قرآن کریم است که سالیان متمادی معتکف آستان این بارقه الهی بوده و با تهذیب و خروج از قفس تنگ و تاریک نفس با آن انس داشت و از خوشه های این اثر جاویدان فراوان برچید و از چشمه باصفایش بهره ها برد . آن بزرگوار در فضیلت تلاوت قرآن در کتاب «اربعین حدیث » روایاتی مستند را آورده و تاکید نموده است که یکی از وصایای رسول اکرم (ص) وصیت به تلاوت قرآن است و از روایاتی که در این باره وارد شده چنین استنباط می کند که ضمن خواندن قرآن در آیات آن تدبر شود و در معانی آن تفکر خوب است و به این موضوع اشاره می کند که در روایات متعدد تمثل قرآن به صورت نیکوئی و شفاعت نمودن آن از اهل خود و قرائت کنندگان وارد است . بعد به نقل روایتی از امام صادق (ع) پرداخته که مضمون آن این است: کسی که قرآن را بسیار قرائت کند و با او عهد تازه کند و در حفظ آن خویش را به زحمت افکند خداوند دو اجر به او عطا فرماید و از این حدیث حضرت امام چنین برداشت می کند که مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است که در اعماق قلب انسان اثر کند و باطن آدمی صورت کلام الهی گردد . (۱۵)

امام در یکی از آثار خود می نویسد: «. . . کسی که خود را عادت داد به قرائت آیات و اسمای الهیه از کتاب تکوین و تدوین الهی کم کم قلب او صورت ذکری و آیه ای به خود گیرد و باطن ذات محقق به ذکر الله و اسم الله و آیة الله شود . . .» (۱۶)

آن بزرگوار با این که به تفسیر قرآن آگاه بود و مراحلی از معنویت قرآن را طی نموده بود ولی در هر فرصت مناسب که برایش پیش می آمد قرآن تلاوت می نمود، انس امام با قرآن با رعایت آداب ظاهری و باطنی توام بود، هرجا می نشست آن را بالاتر از خویش می گذاشت و چیز دیگری بر روی قرآن قرار نمی داد و اجازه نمی داد این اثر شریف در جایی قرار بگیرد که پایش بدان سو کشیده شود، در حال قرائت قرآن به گونه ای بود که گویی در محضر و منظر حق نشسته است، در هنگام تلاوت آن با وضو و نیز حالت توام با ادب و سکون و وقار چهار زانو می نشست و به جایی تکیه نمی زد همچون کسی که می خواهد نزد بزرگان بنشیند .

ایشان مقید بودند هر روز قبل از نماز و در بین دونماز چند صفحه قرآن (حدود یک حزب یا بیشتر) بخوانند که حتی در روزهای بیماری و کسالت این برنامه امام قطع نگردید . معمولا بعد از نماز صبح و قبل از نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء و یا در هر فرصت دیگر ایشان مقید به این مستحب الهی بودند و بارها که اطرافیان به خدمتشان می رسیدند امام را مشغول خواندن قرآن می دیدند . (۱۷)

یکی از اعضای دفتر امام (انصاری کرمانی) می گوید: امام روزانه با همان صدای ملکوتی چندین نوبت قرآن می خوانند . آری دقت و تفسیر و تامل در قرآن به جای خود ولی مانع از این نیست که قرآن را با صدای حزین یا به صورت ترتیل و همان قرائت و مرور اجمالی بخوانند که از مستحبات می باشد . (۱۸)

دلیل این که امام ملاقات های خودشان را در ماه مبارک رمضان تعطیل می کردند این بود که بیشتر به قرآن و دعا بپردازند . (۱۹) ایشان در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن می خواندند ; یعنی در هر سه روز یک دور قرآن را ختم می کردند، بعضی برادران خوشحال بودند که دو بار قرآن را در این ماه خوانده اند ولی بعد متوجه می شدند که امام ده یا یازده بار قرآن را ختم کرده اند . (۲۰)

خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام) در خاطره ای گفته است: یک بار که در نجف اقامت داشتیم چشمان امام دچار ناراحتی شده پزشک ایشان را مورد معاینه قرار داد و گفت: چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید، امام خندیدند و گفتند: من چشم خود را برای قرآن خواندن می خواهم چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و نتوانم قرآن بخوانم، شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن را تلاوت کنم . (۲۱)

این واقعیت، مضمون روایتی را که از امام ششم نقل شده در اذهان تداعی می کند، امام صادق (ع) فرمود: قرآن عهد و پیمان خداوند با بندگان است پس شایسته است هر مسلمانی هر روز به این پیمان نظر کند و پنجاه آیه از آن را تلاوت کند، این قرآن راهنمای هدایت و چراغ شب تاریک است پس صاحب نظر، چشم خود را در آن جولان دهد و برای استفاده از نور آن، چشم خود را بگشاید زیرا که تفکر در قرآن زندگانی دل بیننده است . (۲۲)

حضرت امام در ذیل حدیث بیست ونهم از کتاب «چهل حدیث » در مورد تلاوت آیات الهی می نویسد:

«و معلوم است کسی که تفکر و تدبر در معانی قرآن کرد در قلب آن اثر کند و کم کم به مقام متقین رسد و اگر توفیق الهی شامل حالش شود از آن مقام نیز بگذرد و هریک از اعضا و جوارح و قوای آن، آیه ای از آیات الهیه شود و شاید جذوات و جذبات و خطابات الهی او را از خود بی خود کند و حقیقت «اقرا واصعد» را در همین عالم دریابد تا آن که کلام را بی واسطه از متکلمش بشنود و آنچه در وهم تو و من ناید آن شود» .

در کتاب های اخلاقی شیعه و از جمله «معراج السعادة » آمده است: مسلمان باید برنامه ای برای خود معین کند که از اوقات خالی روز در جهت حفظ قرآن بهره ببرد نظیر نشستن در ماشین، انتظار کشیدن برای دریافت چیزی و . . . امام این گونه بود و به محض آن که فرصت چند دقیقه ای کوتاهی برایش پیش می آمد قرآن را برمی داشتند و می خواندند، گاهی این اوقات کمتر از دو دقیقه بود ولی اجازه نمی دادند تلف شود و به چنین مستحب مؤکدی روی می آوردند .

امام از این که عده ای از معاندان می خواستند قرآن را از برنامه زندگی مسلمین حذف کنند و در واقع حرمت این کلام الهی را نگه ندارند به شدت ناراحت بودند و شخصیتی که از سن جوانی مقید به موازین قرآنی بودند امکان نداشت در مقام مرجعیت اجازه دهند که – خدای ناکرده – به مقدسات اسلامی از قبیل قرآن و احکام آن اهانت شود به همین دلیل وقتی دولت طاغوت در زمان پهلوی در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به جای سوگند به قرآن قسم به کتاب آسمانی را قید کرده بودند و می خواستند نقشه دشمنان را برای از بین بردن تدریجی اسلام پیاده کنند، حضرت امام بر افروختند و فرمودند: این مقدمه کار است آنها می خواهند قرآن نباشد . (۲۳)

ایشان طی بیاناتی که در روز سیزدهم فروردین سال ۱۳۴۲ ایراد فرموده اند از این که عوامل وابسته به استبداد در روز شهادت امام صادق (ع) با شعار جاوید شاه به مدرسه علمیه فیضیه یورش آوردند و ضمن کشتار و خرابی فراوان قرآن ها را پاره پاره کردند و به این کتاب آسمانی بی احترامی کردند، اظهار نگرانی و ناراحتی نموده اند . (۲۴)

و در سیزدهم آبان ۱۳۵۶ فرموده اند: «ما شاهد هجوم به مدارس دینیه و دانشگاه ها بودیم که در آنها قتل ها و غارت های فراوان و اهانت به قرآن کریم . . . (کردند) .» (۲۵)

رژیم استبدادی شاه برای خاموش نمودن نهضت اسلامی در روز ۲۴مهر ۱۳۵۷ مسجد کرمان و قرآن های موجود در این مکان مقدس را به آتش کشیدند که این حادثه گردش چرخ های انقلاب اسلامی را سرعت بخشید و در پیروزی امت اسلامی بسیار تاثیر گذاشت، (۲۶) در حالی که از سوی دیگر برای عوام فریبی و تظاهر به حمایت از قرآن، این کتاب را در شکلی نفیس و تزئینی چاپ می کردند و به افراد زیادی هدیه می نمودند . امام در این باره فرموده اند: . . . ما دیدیم که محمدرضا (پهلوی) قرآن طبع و منتشر کرد و به اسم اسلام این کارها را کرد . . . و دیدیم که این آدم که اظهار می کند من یک مسلمان هستم و اظهار می کند که من قرآن طبع می کنم و متعهدم و (به) قرآن قسم می خورم . . . خدمت او به این مملکت چه بوده است . علاوه بر این همه کشتار و این همه معلولین که به جای گذاشته اند تمام حیثیت مملکت ما را از بین بردند . . .» (۲۷) در واقع به فرمایش امام رژیم پهلوی آداب صوری را رعایت می کرد ولی می خواست محتوای قرآن راتهی کند .

انتشار کتاب موهن «آیات شیطانی » تیر زهرآگینی بود که سلمان رشدی خائن به سوی مقدسات مسلمین شلیک نمود . در این کتاب که مؤسسه صهیونیستی پنگوئن در لندن آن را به سال ۱۹۸۸ میلادی به چاپ رسانید و مورد حمایت سلطنتی ادبیات انگلیس قرار گرفت و جایزه ادبی «بوکرپرایز» انگلیس نصیب مؤلف پلید آن شد به قرآن کریم و ساحت مقدس رسول اکرم، حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) توهین شده است . (۲۸) امام خمینی – قدس سره – قاطع و استوار طی حکمی خطاب به مسلمانان جهان حکم اعدام مؤلف و ناشرین این کتاب کفرآمیز را صادر فرمودند که امت اسلامی از حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی حمایت کرده و تنفر و انزجار خود را از این توطئه استکباری بروز دادند .

گوهر افشانی

امام خمینی قرآن کریم را از گوشه های کتاب خانه ها و قبرستان ها به متن زندگی مردم آوردند، آن بزرگ مرد جهان بشریت خود در قرآن ذوب شده و تمامی گفتار و رفتارش از قرآن تاثیر پذیرفته بود و اگر دقتی در بیانات ایشان شود به روشنی مشاهده می گردد که چگونه سخنان گهربارشان از آیات قرآنی الهام گرفته است، برای تایید این نکته به مواردی اشاره می شود:

«همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست چشم هایی که به هم می خورد، زبان هایی که گفتگو می کند، دست هایی که عمل می کند» (۲۹) که ماخوذ از این آیات است: «و هو معکم این ما کنتم و الله بما تعملون بصیر . . . والله بما تعملون خبیر» (۳۰)

«هر کس در هر مقامی که هست و هر مسؤولیتی که دارد همان مقام و مسؤولیت امتحان اوست » (۳۱)

که اشاره به این آیه از قرآن کریم دارد: «و رفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما آتیکم ان ربک سریع العقاب و انه لغفور رحیم » . (۳۲)

«نه به کسی ظلم می کنیم و نه زیر بار ظلم می رویم . (۳۳) که از این آیه قرآنی تاثیر پذیرفته است: «لا تظلمون و لا تظلمون » . (۳۴)

«. . . سرنوشت هر ملتی به دست خودش است » (۳۵) که قرآن در این باره فرموده است:

«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم . . .» (۳۶)

«اگر تمام انبیا – علیهم السلام – در یک عصر مجتمع می شدند هیچ اختلافی نداشتند . (۳۷) که از این آیه اخذ شده است: «لا نفرق بین احد من رسله » (۳۸)

«چیزی که در جنگ مطرح است عدد نیست آن چیزی که مطرح است قدرت فکری انسان است (۳۹) » که اقتباسی از این آیه است: «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله والله مع الصابرین » (۴۰)

«همه قیام کنید و برای خدا قیام کنید، قیام فرادی (فردی) در مقابل جنود شیطانی باطن خودتان قیام همگانی در مقابل قدرت های شیطانی (۴۱) » که به این آیه اشاره دارد: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنة ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» (۴۲)

«امر به معروف و نهی از منکر بر همه ملت واجب است » (۴۳) که برگرفته از این آیه می باشد: «و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون » . (۴۴)

«منطق انبیاء این است که اشداء باید باشند برکفار و بین خودشان هم رحیم باشند .» (۴۵)

که ماخوذ از این آیه است: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم .» (۴۶)

«نماز خوب فحشاء و منکر را از یک امتی بیرون می کند» (۴۷) : که الهام گرفته از این آیه است:

«و اقم الصلوة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» (۴۸)

«آن که تقوایش بیشتر است آن که ترسش از خدا بیشتر است آن که خدمت برای خدا می کند او مقدمه (برتر است) (۴۹) که از این آیه اخذ شده است: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر» . (۵۰)

«شما حق هستید و در مقابل باطل ایستاده اید و حق پیروز است » (۵۱) که ماخوذ از این آیه است:

«و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» . (۵۲)

امام خمینی بر خلاف فتوای مشهور فقها پیرامون حرمت فروش و در اختیار دادن قرآن به کفار، برای تبلیغ و ترویج اسلام و هدایت دیگران این عمل را لازم و ضروری می دانست و در ضمن رد دلایل قائلان به حرمت آن به سیره پیامبر اکرم (ص) در نگارش آیات قرآن در نامه های خود به غیر مسلمان استشهاد می کنند و می نویسند:

«اعتقاد به لزوم حفظ قرآن و سایر مقدسات از این که دست کافران به آن برسد مخالف مذاق شارع (اسلام) است که تبلیغ اسلام و گسترش آن و هدایت مردم به هر وسیله ممکن لازم می شمرد واحتمال مس کتاب احیانا مزاحمت با این مصلحت غالبه ندارد .» (۵۳)

مفسر مفاهیم قرآنی

امام خمینی مفسری بود که مفاهیم قرآنی را در متن زندگی فردی، اجتماعی و مبارزات سیاسی پیاده کرد و با بنا نهادن جامعه قرآنی این کتاب شریف را از غربت درآورد، امام برترین منادی بازگشت به قرآن در عصر حاضر است و در سالیان متمادی تلاش های علمی، فرهنگی که توام با مبارزات سیاسی بود نقش این کتاب شریف را در پی افکندن طرحی انسان ساز در جامعه دریافته بود:

«ما قرآن را نخوانده ایم، منطق قرآن را نمی دانیم قبل از همه چیزها قرآن را بخوانید که چه می گوید . . . قرآن کتاب انسان سازی است کتاب انسان متحرک است . . . هم معنویات انسان را درست می کند و هم حکومت را . . .» (۵۴)

و در فراز یکی از بیانات خویش فریاد می زند: «آیا برای علمای اسلام ننگ آور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانی اسلام و سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامی تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات دیکته شده صاحبان زر و زور و تزویر و مخالفان واقعی اسلام اجرا گردد . . .» (۵۵)

امام، وظیفه خود می داند که از قرآن و عترت حمایت کند: «و هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا (ص) و امت محمد (ص) و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد . . .» (۵۶) همچنین نقش جاهلان و افراد تنک مایه و تنگ نظر را در واژگون جلوه دادن ابعاد معنوی و زندگی ساز قرآن فریاد می زد:

«. . . هان ای حوزه های علمیه و دانشگاه های اهل تحقیق بپاخیزید و قرآن کریم را از شر جاهلان متنسک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و می تازند نجات دهید و شما ای فرزندان برومند اسلام، حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را محط نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید . . .» (۵۷)

حضرت امام خمینی ضمن آن که می فرماید: «. . . تنزلاتی حاصل شده است تا (قرآن) رسیده است به مرتبه شهادت که به صورت الفاظ درآمده است و این الفاظ را ما و شما و همه می توانیم بفهمیم و معانی آن را تا اندازه ای که می توانیم ما استفاده از آن می کنیم . . .» (۵۸)

بدین گونه ایشان قرآن را تفسیرپذیر می داند اما در این مورد باید یک اصل ثابت و نقطه مشترک در تمام تعاریفی که از تفسیر شده محفوظ و مضبوط داشت و آن این که هیچ کدام از تفاسیر ارائه شده نمی تواند مبین و کاشف مراد واقعی متکلم آن – حق تعالی – باشد . بالاترین و جامع ترین تفسیر قرآن – اگر فرض شود در نهایت چیزی است که برای فهم و به قدر طاقت درک بشری باشد نه این که غایت قصوای مراد الهی را شامل گردد، محی الدین عربی که متجاوز از صد جلد کتاب تفسیر برای قرآن نوشته، می گوید: در روز قیامت قرآن بکر محشور می گردد ; یعنی با وجود این همه تفاسیر گوناگون شیعه و سنی در طول تاریخ هنوز حقیقت قرآن و مراد واقعی آن بر هیچ کس منکشف نشده و نخواهد شد . (۵۹)

حکیم الهی و عالم ربانی حضرت امام خمینی نیز بر این باورند که: این تفسیرهایی که نوشته شده پرده ای از پرده های قرآن را تفسیر کرده آن هم به طور کامل معلوم نیست . . . لیکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشته اند . آنها بعضی از اوراق و پرده های قرآن است، قرآن یک کتابی نیست که بتوانیم ما، یا یک کس دیگر یک تفسیر جامعی ازعلوم آن طور که هست بنویسند . (۶۰) از نظر ایشان تفسیر حقیقی کلام الهی در طاقت بشری نیست و فقط معصوم است که می تواند مراد واقعی آن را فهم نماید که «انما یعرف القرآن من خوطب به » بلکه بسیاری از تفاسیر موجود را واجد معنای تفسیر به معنای پرده برداری و شرح مقاصد به اندازه اقت بشری هم نمی دانند، زیرا به نظر امام تاکنون تفسیری برای کتاب خدا نوشته نشده، چرا که تفسیر به معنای ممکن آن عبارت است از تلاش در بیان مقاصد کلام الهی و مفسر بایستی در مقام تفسیر در هر آیه ای از آیات جهت اهتدا و چگونگی کسب فیض از آن را، جهت راه یابی به عالم غیب و طی طریق سعادت به مخاطب خود بفهماند . پس تفسیر باید مقصد نزول و اسرار و رموز آن را بیان نماید نه آن که صرفا سبب نزول را تبیین کند . (۶۱)

البته این که امام نوشته اند تاکنون در تفسیر کلام خدا چیزی به نگارش درنیامده بدون شک منظورشان دست یابی به آن حقیقت والا و شرح مقاصدی کلی و عنایت منظور صاحب کتاب است و هرگز در کار مفسران به خردی ننگریسته و آنها را به هیچ ننگاشته و فرودستی مفسران را نه در بحث های تفسیری آنان بلکه عظمت قرآن و والایی کلام حق دانسته و نوشته اند: «. . . این مفسرین در عین حالی که زحمت های زیادی کشیده اند لکن دستشان از لطایف قرآن کوتاه است نه از باب آن که آنها تفسیری نکرده اند، از باب این که عظمت قرآن بیشتر از این مسائل است .» (۶۲)

امام در یکی از بحث های جالب خود فرو رفتن افراطی در قرائت و نحو و . . . را سبب دور ماندن از معنویت قرآن معرفی می نماید و بر برخی از اهل تفسیر خرده می گیرد که با مشغول ساختن به این گونه مباحث از حضور عینی قرآن کاسته اند اما در ادامه می نویسد: «مقصود ما از این بیان نه انتقاد در اطراف تفاسیر است چه که هر یک از مفسرین زحمت های فراوان کشیده و رنج های بی پایان برده تا کتابی شریف فراهم آورده (اند) بلکه مقصود ما آن است که راه استفاده از این کتاب شریف را که تنها کتاب سلوک الی الله و یکتا کتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه است و بزرگ تر وسیله رابطه بین خالق و خلق و عروة الوثقی و حبل المتین تمسک به عز ربوبیت است باید به روی مردم مفتوح نمود . . .» (۶۳)

امام ضمن آن که کوشش های مفسرین قرآن را اجر می نهد تفسیر قرآن را برتر از اندیشه بشر می دانند و می شناسند و مرحوم شهید سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد و بزرگوار ایشان در تفسیر گران سنگ خود می نویسد:

پدر محقق و آشنای به رموز قرآن و برخی اسرار آن می فرمایند: همانا تفسیر قرآن برای کسی جز خداوند تعالی میسور نیست ; زیرا قرآن علم حق است که پایین آمده و احاطه بر آن در امکان کسی نمی باشد . (۶۴)

حضرت امام به گونه ای مستقل آن چنان اثر مکتوبی که صرفا به تفسیر آیات مربوط باشد برجای ننهاده اند و دلیل آن هم می تواند نگرش بلند و افق والایی باشد که از تفسیر در نظر داشته اند بااین همه آثار پراکنده ای از مضامین تفسیری در لابه لای نوشته های ایشان دیده می شود که مهم ترین آنها تفاسیر سوره حمد، توحید، قدر و علق را می توان نام برد، حضرت امام با توجه به آگاهی های گسسترده در معارف اسلامی از زوایای گوناگون در تفسیر و تبیین آیات الهی سخن گفته اند اما روش تفسیری آن بزرگوار به نحو غالب عرفانی – تربیتی است، زیرا از میان روش های موجود می توان تنها این طریق را اقرب طرق به مقصود دانست آن هم مشرب عرفانی امام که برگرفته از روایات و سخنان معصومین (ع) بوده است . با این همه این روش نیز منحصر و تام نمی باشد و تفسیر به منزله نگرش به یک حقیقت از زوایای مختلف است ولی در این بررسی گاه برخی از زوایا به جهت برخورداری از ویژگی های خاصی نقاط افزونتری را نمایش می دهند (۶۵) و نگاه عارفانه امام به آیات در مکتوبات دوران جوانی بسی گسترده و فراگیر است، گر چه شیوه ایشان در تفسیر نگاهی جامع و نگرشی وسیع به تمام ابعاد قرآنی می باشد . (۶۶)

پی نوشت ها:

۱) آن موج آرام ، ص ۱۰۰ و روزنامه اطلاعات ۲۱ آذر ۱۳۶۳ .

۲) تفسیر سوره حمد ، ص ۷۶ .

۳) صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۵۲ – ۲۵۳ .

۴) برگرفته از کتاب آداب الصلوة، ص ۲۱۵ – ۲۲۴ و نیز کتاب قرآن باب معرفة الله (مجموعه بیانات و نوشته های حضرت امام خمینی (قدس سره) در باره قرآن، ص ۸۲ – ۸۹ .

۵) صحیفه نور، ج ۶، ص ۲۵۷ – ۲۵۹ .

۶) همان، ج ۸، ص ۱۷۱ .

۷) همان، ج ۵، ص ۱۸۶ .

۸) همان ، ج ۶، ص ۸۱ .

۹) همان، ص ۱۱۳ .

۱۰) همان، ج اول، ص ۱۹۲ .

۱۱) تبیان، دفتر سیزدهم (قرآن کتاب هدایت)، ص ۱۹۹ .

۱۲) نک: همان، ص ۲۱۲ – ۲۱۶ .

۱۳) نساء (۴)، آیه ۱۴۱ .

۱۴) صحیفه انقلاب، ص ۵ – ۶ .

۱۵) قرآن باب معرفة الله، ص ۶۱ – ۶۲ .

۱۶) آداب الصلوة، ص ۲۱۶ .

۱۷) خلوتی با خویشتن، ص ۴۰ – ۴۱ .

۱۸) ویژگی هایی از زندگی امام خمینی، ص ۲۰ .

۱۹) پابه های آفتاب ، ج ۱، ص ۲۸۶ .

۲۰) سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۴، ص ۱۲۹، خلوتی با خویشتن، ص ۴۲ .

۲۱) مجله ندا، شماره اول ، ص ۴۵، مجله حضور، شماره ۳ (ویژه چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی) .

۲۲) ص ۶۵۵، معراج السعاده، نراقی .

۲۳) مجله پاسدار اسلام، آذر ۱۳۶۲، شماره ۲۴، ص ۶۰ .

۲۴) تبیان، (دفتر سیزدهم) ص ۲۳۷ .

۲۵) همان ، ص ۲۳۷ .

۲۶) سیمای کرمان کانون مقاومت، از نگارنده ، ص ۱۴۵ – ۱۴۶ .

۲۷) تبیان، همان ، ص ۲۴۲ .

۲۸) سرزمین اسلام (شناخت اجمالی کشورها و نواحی مسلمان نشین جهان) از نگارنده ، ص ۵۶۱ .

۲۹) کلمات قصار امام خمینی، ص ۱۹ .

۳۰) حدید (۵۷)، آیات ۴و۱۰ .

۳۱) کلمات قصار، ص ۸۴ .

۳۲) انعام (۶)، آیه ۱۹۵ .

۳۳) کلمات قصار، ص ۹۲ .

۳۴) بقره (۲) آیه ۲۷۹ .

۳۵) کلمات قصار، ص ۱۲۰ .

۳۶) رعد (۱۳)، آیه ۱۱ .

۳۷) خورشید قرن، ص ۶۸ .

۳۸) بقره (۲)، آیه ۲۸۵ .

۳۹) خورشید قرن، ص ۶۸ .

۴۰) بقره (۲)، آیه ۲۴۹ .

۴۱) کلمات قصار امام خمینی، ص ۸۹ .

۴۲) سبا (۳۴)، آیه ۴۶ .

۴۳) کلمات قصارامام خمینی ، ص ۸۳ .

۴۴) آل عمران (۳)، آیه ۱۰۴ .

۴۵) کلمات قصار، ص ۲۳ .

۴۶) فتح (۴۸)، ص ۲۹ .

۴۷) کلمات قصار، ص ۵۱ .

۴۸) عنکبوت (۲۹)، آیه ۴۵ .

۴۹) خورشید قرن ، ص ۶۸ .

۵۰) حجرات (۴۹)، آیه ۱۳ .

۵۱) کلمات قصار امام خمینی، ص ۱۰۰ .

۵۲) اسری (۱۷)، آیه ۸۱ .

۵۳) کتاب البیع، ج ۲، ص ۵۳۹ – ۵۴۰ .

۵۴) صحیفه نور، ج ۲، ص ۳۲ .

۵۵) همان، ج ۲۰، ص ۱۱۳ .

۵۶) همان، ص ۱۱۳ .

۵۷) همان، ج ۲۰، ص ۱۹ .

۵۸) همان، ج ۱۴، ص ۲۵۱ .

۵۹) سیدعباس حسینی قائم مقامی، قرآن و عرفان از منظره امام، مجله کیهان اندیشه، شماره ۲۹، ص ۷۹ – ۸۰ .

۶۰) نک: تفسیر سوره حمد، ص ۱۸; آداب الصلوة، ج ۲، ص ۸۸ (پرواز در ملکوت) .

۶۱) همان و نیز آداب الصلوة، ج ۲، ص ۱۰۸و صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۲۵۰ .

۶۲) صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۲۵۱

۶۳) تفسیر سوره حمد، ص ۹۳ .

۶۴) سیدمصطفی خمینی، تفسیر قرآن کریم، ج ۱، ص ۱۳، تبیان (دفترسیزدهم)، ص ۱۰ .

۶۵) کیهان اندیشه، شماره ۲۹، ص ۸۰ .

۶۶) دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره ۵۸، ص ۱۳۵ .

۶۷) بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۲۲ .

۶۸) مکارم الاخلاق، ص ۳۲۲ .

۶۹) علامه مجلسی، مفاتیح الغیب ، ص ۴۳ .

۷۰) روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه نامه دومین سالگرد رحلت امام خمینی، صحیفه دل، ص ۱۱۸ .

۷۱) پا به پای آفتاب، ج ۱، ص ۱۰۵ .

۷۲) طه (۲۰)، آیه ۵۵ .

۷۳) صحیفه دل ، ص ۶۳ .

۷۴) اسری (۱۷)، آیه ۸۱ .

نویسنده : غلامرضا گلی زواره